احسان نراقیاحسان نراقی استاد دانشگاه و جامعه شناس ایرانی می باشد، در میان نظریه پردازان عصر پهلوی احسان نراقی چهرهای آشناست. وی از معدود اندیشمندانی محسوب میشود که به رغم برخی انتقاداتش از روش سیاسی حاکم بر دوره پهلوی، هرگز با حاکمیت وقت از در مخالفت وارد نشد و تا واپسین ماههای حضور شاه در ایران، چندین بار با او ملاقات کرد. فهرست مندرجات۱.۱ - اخذ دکترای جامعه شناسی ۱.۲ - عنصر فعال کمونیست ۱.۳ - فعالیت در یونسکو ۱.۴ - اشتغال در ادارات مختلف ۱.۵ - ارتباط با حزب ملت ایران ۱.۶ - نظریه پرداز حزب رستاخیز ۲ - سبک زندگی احسان نراقی از زبان خودش ۳ - مسئولیتهای نراقی در عهد پهلوی ۴ - همکاری با مصدق و آیتالله کاشانی ۵ - فعالیت در سازمان یونسکو ۶ - نراقی، نظریهپرداز رژیم پهلوی ۷ - ملاقاتهای نراقی با شاه ۸ - ارتباط با نخست وزیران رژیم ۹ - شرکت در جلسات حزب مردم ۱۰ - حزب رستاخیز ۱۱ - احسان نراقی و ساواک ۱۲ - سخنرانی شهید دیالمه در مورد نراقی ۱۳ - نقدی بر موسسه تحقیقات اجتماعی ۱۴ - اندیشه و آثار ۱۴.۱ - اعتقاد به اصلاح پذیری رژیم شاه ۱۴.۲ - کتب و آثار علمی ۱۵ - نراقی و انقلاب اسلامی و امام خمینی ۱۶ - عدم اعتقاد نراقی به ایجاد انقلاب ۱۷ - زندانی شدن احسان نراقی ۱۷.۱ - ابراهیم یزدی عامل زندان بار دوم ۱۷.۲ - بعد از حادثه حزب جمهوری ۱۸ - پانویس ۱۹ - منبع ۱ - بیوگرافی نراقیاحسان نراقی استاد دانشگاه و جامعه شناس بزرگ ایرانی، فرزند حسن نراقی و نوه ملااحمد نراقی و نتیجه ملاهادی نراقی (از علما و بزرگان دینی معروف به فاضلیین نراقیین) در سال ۱۳۰۵ (ه. ش) در شهر کاشان تولد یافت. ۱.۱ - اخذ دکترای جامعه شناسیتحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کاشان به اتمام رسانید و در سال ۱۳۲۶ (ه. ش) جهت ادامه تحصیل به سوئیس عزیمت نموده، در دانشگاه ژنو که وابسته به کمونیستهای یهودی بود. در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت. [۱]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیمعاصر ایران، ج۳، ص۱۶۱۷، تهران، علم و گفتار، ۱۳۸۰.
پس از آن دکترای جامعهشناسی را در دانشگاه سوربن فرانسه اخذ نمود.۱.۲ - عنصر فعال کمونیستدر مدت تحصیل و اقامت در سوئیس به عنوان یکی از عناصر فعال در فعالیتهای کمونیستی شهرت یافت. وی در سال ۱۳۲۸ (ه. ش) در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست شرکت نمود و در سال ۱۳۲۰ نیز ریاست هیئت ایرانی شرکت کننده در برلین شرقی را به عهده داشت. ۱.۳ - فعالیت در یونسکواو پس از فراغت از تحصیل، به عنوان کارشناس خاورمیانه و ایران در یونسکو مشغول کار شد و ضمن اعلام انزجار از نظرات و عقاید تودهای و کمونیستی خود، اعلام کرد که ترویج مرام کمونیستی در ایران ممکن نیست و بهترین حکومت در ایران مشروطه سلطنتی است. ۱.۴ - اشتغال در ادارات مختلفنراقی پس از مراجعت و اقامت در کشور به تناوب در اداره آمار عمومی، شورای عالی فرهنگی، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دانشسرای عالی، شورای عالی اقتصاد، کمیته عالی انقلاب اداری اشتغال داشت و نیز عضو انجمن بین المللی جامعهشناسی و انجمن بین المللی مطالعات علمی در ایران بود و همچنین در سال ۱۳۴۴ در ساواک به تدریس اشتغال داشت. ۱.۵ - ارتباط با حزب ملت ایراناو همچنین در داخل کشور با اعضاء حزب ملت ایران و در خارج با عناصر جبهه ملی سوم در ارتباط بود. ساواک در سال ۱۳۵۲ چنین نوشته است: نامبرده فردی است شهرت طلب که دارای زیربنای فکری متمایل به چپ بوده و احتمالا از طرف یکی از کشورهای غربی تقویت و مورد استفاده واقع میشود و تلاش دارد برای به دست آوردن مشاغل بهتر در آینده خود را به مقامات موثر کشور نزدیک کند. در ادامه این گزارش میافزاید که تمجید از نامبرده زیانی نخواهد داشت و میتواند بلندگوی تبلیغاتی موافق باشد. ۱.۶ - نظریه پرداز حزب رستاخیزنراقی که از نظریهپردازان حزب رستاخیز بود و به عنوان مشاور ساواک با نصیری و پاکروان همکاری میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و پس از چندی از زندان آزاد شد و به خارج از کشور رفت. [۲]
یزدانی، هژبر، رجال عصر پهلوی به رواست اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص۳۲۲-۳۲۳، چاپ اول، ۱۳۸۴.
بعد از فراغت از تحصیل مدتی در یونسکو مامور مطالعه در علوم اجتماعی خاورمیانه و ایران شد. بعد به دانشیاری و استادی دانشکده ادبیات برگزیده گردید و موسسه تحقیقات اجتماعی را بنیاد نهاد و خود به مدیریت آن انتخاب شد. ۲ - سبک زندگی احسان نراقی از زبان خودشاحسان نراقی علیرغم داشتن خانوادهای سرشناس از جهت مذهبی و انتساب به عالمان بزرگ شیعه گرایش و تمایل به زندگی ایرانی و سنتی از خود نشان نمیداد و سعی مینمود که از نظر سبک و شیوه زندگی متفاوت باشد. نراقی خود در این باره چنین میگوید: بعد از ظهرها ساعت چهار به خانه میآمدم و با دختران مدرسه مادرم والیبال بازی میکردم، اصلا تیپ زندگی من، زندگی فرنگی بود. با دخترها و پسرها بزرگ میشدم. در مدرسه مادرم با دختران آن مدرسه والیبال و پینگپنگ بازی میکردم و از جهت رابطهام با دختران بسیار طبیعی و متعادل بودم و آن حالتی که اکثر مردان ایرانی دارند در من نبود. با دخترها خیلی آرام و ساده بازی میکردم و آنان هم با من خیلی راحت بودند... [۳]
نبوی، سید ابراهیم، در خشت خام، ص۳۹، تهران، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳ - مسئولیتهای نراقی در عهد پهلویرئیس اداره جوانان سازمان یونسکو، رئیس موسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی، استخدام در اصل چهارم در سال ۱۳۳۳ (وابسته به ترومن ـ آمریکایی)، دانشیار و استاد دانشگاه تهران، استاد دانشگاه پاریس، رئیس موسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران، استاد دانشگاه ساواک، مشاور و عضو هیات مشاوران شورای عالی اقتصاد، معاون وزارت علوم و آموزش عالی، عضو کمیته مرکزی کمونیستی، عضو انجمن بین المللی و کمیته اجرائی جامعه شناسی (لندن و پاریس)، عضو انجمن فرهنگی ایران و فرانسه، عضو انجمن انقلاب اداری، عضو احزاب ایران نوین و رستاخیز، عضو شورای مرکزی دانشگاهها و عضو هیات امنای دانشگاه تهران و عضو هیات امنای انجمن فرح بوده است. [۴]
امینی، علی، رجال عصر پهلوی به رواست اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ج۲، ص۲۴۱-۲۴۲، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۴ - همکاری با مصدق و آیتالله کاشانیاحسان نراقی که در آن سالها جوانی تحصیل کرده بود؛ ولی به خاطر شهرت خانوادگی و ارتباط خانوادگی با آیت الله کاشانی در مساله ملی شدن صنعت نفت ایران ورود کرد و در جریان ملی شدن صنعت نفت روابط خود را با آیتالله کاشانی (که از اقوام وی بود) گسترش داد و پس از آن به نوعی عامل دولت دکتر محمد مصدق در سوئیس گردید. حتی با گزارشهای او سفیر ایران در سوئیس تعویض شد. [۵]
نبوی، سید ابراهیم، در خشت خام، ص۵۶-۵۸، تهران، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۵ - فعالیت در سازمان یونسکواحسان نراقی همکاری خود را با سازمان جهانی یونسکو از سال ۱۳۳۶ (ه. ش) و در قالب فعالیتهای پژوهشی آغاز نمود که ابتدا طرح استقرار موسسات علوم اجتماعی را در کشورهای خاورمیانه مورد، بررسی قرار داد. پس از آن، در سال ۱۳۴۶ (ه. ش) گزارش فرار مغزها را در سطح جهانی برای سازمان ملل متحد و سازمان یونسکو به انجام رسانید. به دنبال انجام چنین همکاریی بود که وی با پیشنهاد رنه مائو رئیس وقت یونسکو به عنوان اولین ایرانی ریاست بخش جوانان یونسکو انتخاب گردیده و مشغول به فعالیت شد. [۶]
نراقی، احسان، اقبال ناممکن، ص۲۵-۲۶، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۶ - نراقی، نظریهپرداز رژیم پهلویدر میان نظریه پردازان عصر پهلوی احسان نراقی چهرهای آشناست. وی از معدود اندیشمندانی محسوب میشود که به رغم برخی انتقاداتش از روش سیاسی حاکم بر دوره پهلوی، هرگز با حاکمیت وقت از در مخالفت وارد نشد و تا واپسین ماههای حضور شاه در ایران، چندین بار با او ملاقات کرد و شاید به نوعی امیدوار بود تا توصیههای او کور سویی برای نجات کشتی طوفان زده در حال احتضار رژیم پهلوی باشد. نراقی در آثارش مدعی شده است که رژیم پهلوی قابلیت لازم برای اصلاح پذیری را داشت؛ ولی تلاش لازم برای بهرهگیری از این پتانسیل صورت نگرفت. گرچه، نراقی دلیلی برای این ادعای خود ارائه نمیکند. احسان نراقی تا واپسین روزهای حیات نظام شاهنشاهی از آسیب شناسان و نظریهپردازان جدی رژیم باقی ماند و هیچگاه شاه و رژیم او را از توصیهها و چاره سازیهای راهبردی خود محروم نساخت. [۷]
شاهدی، مظفر، حزب رستاخیز اشتباه بزرگ، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۷ - ملاقاتهای نراقی با شاهوی که به گفته خویش در سال آخر حیات رژیم پهلوی هشت مرتبه با شاه دیدار و گفتگو میکند. و در قسمت اول کتاب از کاخ شاه تا زندان اوین دلیل ملاقاتها و گفتگوهای خود با شاه را سعی در مجاب ساختن شاه درباره اقدام به پارهای اصلاحات و گردن نهادن به قانون اساسی میداند و در ضمن آن به گوشزد نمودن نقاط ضعف رژیم در زمینههای عدم شناخت صحیح جامعه و نیروهای تشکیل دهنده آن به ویژه قدرت و نفوذ روحانیت، ترویج فرهنگی مآبی، فقدان فضای باز سیاسی، دادن امتیازهای گوناگون به غربیها خصوصا به آمریکائیها، حیف و میل بیت المال در اموری؛ همچون جشنهای دو هزار و پانصد ساله، گسترش فساد و رشوه خواری در اطرافیان شاه و بنیاد پهلوی، عدم توجه به آراء و نظریات علماء و روحانیون و... میداند. [۸]
نراقی، احسان، اقبال ناممکن، ص۹۸، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۲.
نراقی به عنوان مشاور و تحلیلگر مسائل سیاسی کشور در این ملاقاتهای مکرر با محمدرضا شاه، معتقد بود، شاه با ارائه یک فلسفه سیاسی نوین میتواند به حکومت خود ادامه دهد. وی هرگونه مذاکره با امام خمینی را بی فایده میدانسته است. طرفداران نراقی مدتها برای رسیدن وی به وزارت تلاش کردند، لیکن هر بار به عللی این کار منتفی میشده است. [۹]
زاهدی، اردشیر، رجال عصر پهلوی به رواست اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص۱۴۹، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۸ - ارتباط با نخست وزیران رژیمنراقی ارتباط بسیار وسیعی و صمیمانهای با عناصر و عوامل رژیم پهلوی داشت که این ارتباط شامل روسای ساواک و نخست وزیران رژیم نیز میشد به گونهای که برخی وی را دولت در سایه ایران عصر پهلوی نامیدهاند ابراهیم نبوی در کتاب در خشت خام، به نقل از کارل مارکس در مورد احسان نراقی گفته است: «او یک بورژوای تمام عیار بود، نیمی از وقت او به سلطنت و نیم دیگر وقتش به تحقیقات اجتماعی میگذشت». [۱۰]
نبوی، سید ابراهیم، در خشت خام، ص۲۰، تهران، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹، چاپ اول.
وی همچنین ارتباط بسیار گرم و صمیمی با علی امینی داشت و دیدارهای بسیاری با ایشان داشت و گاه این دیدارها به صورت مستمر و مداوم صورت میپذیرفت که در طی آن به اظهار نظر در مورد مسائل کشور و مشکلات داخلی پرداخته میشد که البته هیچگاه از دید ساواک پنهان نماند. [۱۱]
امینی، علی، رجال عصر پهلوی به رواست اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ج۲، ص۳۴۱، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۹ - شرکت در جلسات حزب مردماحسان نراقی بارها در جلسات حزب مردم شرکت مینمود که یک مورد از آن در مورد مطالبات کارگرانی بود که از حزب داشتند و در جلسهای با حضور احسان نراقی به مشکلات آنها رسیدگی گردید. [۱۲]
باهری، محمد، رجال عصر پهلوی به رواست اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص۴۰، چاپ اول، ۱۳۸۸.
۱۰ - حزب رستاخیزیکی از اقدامات رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۳ (ه. ش) تاسیس حزبی به نام رستاخیز ملت ایران بود که برای نخستین بار در تاریخ سیاسی ایران، نظام تک حزبی بر مردم تحمیل شد و شاه خود در مصاحبهای تهدید کرد که هر کس وارد حزب نگردد، دو راه بیشتر ندارد: این فرد یا وابسته به یکی از سازمانهای غیرقانونی میباشد و به بیان دیگر، یک خائن است و جایش در زندان است. راه دیگر اینکه، بدون پرداخت عوارض خروج از کشور، کشور ایران را ترک کند؛ زیرا او ایرانی محسوب نمیشود. [۱۳]
صارمیشهاب، اصغر، حزب رستاخیز ملت ایران، ج۱، ص۱۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵.
از همان نخستین روزهای آغاز فعالیت حزب رستاخیز، گروهی از اندیشه پردازان مدافع رژیم پهلوی در نشریات مختلف کشور به انحاء مختلف کوشیدند از منظر سیاسی، اجتماعی و نیز فلسفی علت وجودی و ضرورت تاریخی تاسیس حزب رستاخیز را تئوریزه کنند. در میان این نظریه پردازان نام احسان نراقی نیز به چشم میخورد. هنگامیکه حزب رستاخیز به یکباره جانشین احزاب سیاسی پیشین شد، احسان نراقی از جمله افرادی بود که به این پدیده روی خوش نشان داد و آن را در راستای پیشبرد اهداف رژیم پهلوی مفید ارزیابی کرد. همچنانکه در روزنامه آیندگان، مطلبی به نقل از وی به چاپ رسید که اقدام شاه در تاسیس حزب رستاخیز را به فال نیک گرفته بود. [۱۴]
شاهدی، مظفر، حزب رستاخیز اشتباه بزرگ، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۰، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۲.
وی از اعضای اصلی دادگاه حزبی حزب رستاخیز نیز بود که وظیفه داشتند اعضای فعال و منظم حزب را مورد تشویق قرار دهند و کسانی را توبیخ و تنبیه کنند که از دستورهای حزبی سرپیچی کنند و وظایف خود را به نحو کامل انجام ندهند. [۱۵]
روزنامه آیندگان، سال ۹، ش ۲۴۵۷، پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۵۴، ص۱.
[۱۶]
روزنامه آیندگان، سال ۹، ش ۲۴۵۷، پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۵۴، ص۴
۱۱ - احسان نراقی و ساواکآقای دکتر عباس میلانی عقیده دارد که احسان نراقی اغلب به عنوان رابطی میان ساواک و برخی مخالفان عمل میکرده است [۱۷]
میلانی، عباس، معمای هویدا، ص۱۵۳، تهران، آتیه، چاپ اول، ۱۳۸۰.
و هرگز این مطلب از سوی نراقی نیز تکذیب نشده است.در تایید این مطلب باید گفت آقای نراقی در سال ۱۳۴۸ نیز تلاش مشابهی را در مورد دکتر شریعتی به عمل میآورد که در اسناد ساواک منعکس است: «با دکتر شریعتی ملاقات نامبرده بعد از ابلاغ اینکه تا دستور ثانوی در هیچ یک از مجامع نباید سخنرانی کند تاکنون به تهران نرفته است مشارالیه اظهار میدارد دکتر نراقی رئیس مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به وی نامه خصوصی داده است که هر موقع به تهران آمدی ترتیب ملاقات تو را با تیمسار مقدم خواهم داد...» [۱۸]
علیجانی، رضا، شریعتی در آیینه اسناد ساواک، ج۱، ص۲۲۶، سند شماره ۴۱۳۵/ه۱.
و در سند دیگری ساواک تهران از ساواک مشهد خواسته است، هنگام عزیمت دکتر شریعتی به تهران از طریق احسان نراقی مراتب با اداره کل ساواک هماهنگ شود. [۱۹]
علیجانی، رضا، شریعتی در آیینه اسناد ساواک، ج۱، ص۳۳۱، سند شماره عطف ۴۱۳۵/ ه-۱-۱۶/۴/۴۸.
دکتر عباس میلانی در کتاب معمای هویدا درباره مرکز تحقیقات علوم اجتماعی نراقی مینویسد: سفارت آمریکا مرکز تحقیقات را کانونی پویا میدانست که در آن بحثهای جالبی در جریان است... و مطالعهای برای ساواک در زمینه ریشههای اجتماعی شورشهای ۱۵ خرداد در دست اجراست. [۲۰]
میلانی، عباس، معمای هویدا، ص۱۵۴، تهران، آتیه، چاپ اول، ۱۳۸۰.
رسول جعفریان تاریخ پژوه معاصر نیز در کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی، سیاسی ایران از احسان نراقی با عنوان روشنفکر وابسته به دربار شاهی و کارچاق کن دربار نام میبرد. [۲۱]
جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، ص۵۷۲، قم، نشر مورخ، چاپ هفتم، ۱۳۸۶.
احسان نراقی خود منکر ارتباط حسنهاش با سران و روسای ساواک نمیشود به طور مثال وی خود تاکید میکند که در جریان دستگیری مرتضی جزایری که از نزدیکان استاد شهید مرتضی مطهری نیز بوده است با انجام وساطت و به خاطر دوستی با سرلشکر پاکروان (رئیس وقت ساواک)، توانسته است او را از خطر اعدام نجات دهد. [۲۲]
مصاحبه کننده هرمزکی، آن حکایتها، ص۱۳۳، تهران، جامعه ایرانیان، چاپ اول، ۱۳۸۱.
۱۲ - سخنرانی شهید دیالمه در مورد نراقی... بنی صدر در همین اوان در موسسه تحقیقات علوم اجتماعی ایشان کار میکرد، همراه با افرادی همچون احسان نراقی، و شاهپور راسخ، موسسه تحقیقات اجتماعی را بسیاری ممکن است که نشناسند. موسسهای که آمریکاییها در ایران تشکیل دادند و در آنجا تحقیقات براساس بودجههای کلان صورت میگرفت. مثلا به فلان فرد، پنجاه هزار تومان میدادند که تحقیق بکند که قطر لوله آفتابه در ایل بختیاری چند میلیمتر است. و فقط به عنوان ایجاد یک پایگاه سیاسی ایدئولوژیک در ایران از آن پایگاه استفاده میکردند. احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر، همان فردی است که آقای بنیصدر بسیار کوشیدند تا او را از زندان آزاد کنند. و طبق نامهای که خود احسان نراقی به ایشان مینویسد، از ایشان میخواهد که من در شرف نوشتن یک کتاب هستم (وقتی میخواهد از ایران خارج بشود و جزو لیست ممنوع الخروجها هست) و میخواهم خارج بشود و اینها از من ضمانت میخواهند. شما ضمانت مرا بکنید. [۲۳]
سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۱۳ - نقدی بر موسسه تحقیقات اجتماعیدر مورد اهداف موسسه تحقیقات اجتماعی که به وسیله احسان نراقی در رژیم پهلوی ایجاد و مدیریت میشد شبهاتی وجود دارد. چنین به نظر میرسد مؤسسه مورد بحث دست کم در برخی موارد در واقع به عنوان حلقه واسطی بین روشنفکران و ساواک عمل میکرد و نیروهای مخالف و مبارز بدون آنکه متوجه عقبه این موسسه شوند، جذب پروژههای آن میشدند. به عنوان نمونه این مؤسسه، مرحوم جلال آل احمد را برای انجام تحقیقاتی به افغانستان گسیل میدارد، در حالیکه هدف ساواک از هزینه کردن برای چنین تحقیقی صرفاً کاستن از انگیزههای جلال در مبارزه با شاه بود. ساواک میپنداشت جلال در این سفر تحقیقاتی با فقر و تنگدستی شدید مردم در افغانستان مواجه میشود و به تبع آن شرایط زیستی و معیشتی ملت ایران به ویژه در روستاها برایش قابل تحمل خواهد گردید. [۲۴]
مرکز بررسی اسناد تاریخی، جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۱۸۱-۱۸۲، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۱۴ - اندیشه و آثارمروری بر آثار منتشره از سوی دکتر احسان نراقی، نشان میدهد کهاندیشههای او برخاسته از نوعی عملگرایی در چارچوب روشهای غیر انقلابی است. ۱۴.۱ - اعتقاد به اصلاح پذیری رژیم شاهنکته قابل تامل در خصوص اندیشه وی اعتقاد به اصلاح پذیری رژیم گذشته است؛ در حالی که به نظر میرسد حاکمیت گذشته به دلیل ماهیت استبدادی آن، انتصاب افراد نالایق و فاسد در سمتهای حساس، فساد مالی، ستیز با فرهنگ ملی و دینی جامعه، خدشه وارد آوردن بر استقلال سیاسی و قضائی و وابسته کردن کشور به بیگانگان و مشکلات بنیادین دیگری که دکتر نراقی خود نیز در آثارش به آنها اشاره کرده، جایی برای اصلاح باقی نگذاشته بود. [۲۵]
رسولی، مرتضی، ساختار ارتش و ساواک و ناکارآمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی، ص۱۹۵، مجله تاریخ معاصر ایران، س ۶، ش ۲۴، زمستان ۸۱.
۱۴.۲ - کتب و آثار علمیعلوم اجتماعی و سیر تکوینی آن، جامعه، جوانان، دانشگاه، غربت غرب، آزادی، حق و عدالت، آنچه خود داشت، طمع خام، از کاخ شاه تا زندان اوین، اقبال ناممکن، آزادی، در خشت خام، آن حکایتها، در پی آن حکایتها، پایان یک رویا و نظری به تحقیقات اجتماعی در ایران. ۱۵ - نراقی و انقلاب اسلامی و امام خمینیاحسان نراقی در مورد انقلاب اسلامی عقیده دارد که سه بانی و عامل داشته است. اول شاه که بسیاری از خطاهایش قابل اجتناب بود و اگر به گونهای دیگر مسائل را میدید میتوانست مسائل را حل کند و با روحانیت رابطه حسنه داشته باشد. درآمد نفت عقل شاه را از بین برده بود و فکر میکرد میتواند هر کاری بکند. دومین عامل انقلاب اسلامی را شخص جیمیکارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده میداند و حتی نگاه غضب آلود امام خمینی(رحمةاللهعلیه) و مردم ایران را به او ناحق میداند. زیرا وی در آن شرایط از کمک و حمایت رژیم پهلوی ممانعت نمود. و بالاخره عامل سوم را اراده امام خمینی (رحمةاللهعلیه) معرفی میکند؛ ولی در ادامه میگوید: «آقای (امام) خمینی در سقوط رژیم پهلوی نقش مهمی را داشت؛ اما در ایجاد نظام نوین و جدید نتوانست آن نقش را ایفا کند». [۲۶]
نبوی، سید ابراهیم، در خشت خام، ص۱۵۵-۱۵۷، تهران، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹، چاپ اول.
این جمله ظلم عجیب و بزرگی در حق معمار کبیر انقلاب میباشد که به درستی بنیانگذار حکومت اسلامی ایران لقب گرفته است.۱۶ - عدم اعتقاد نراقی به ایجاد انقلابمطالعه رفتار و زندگی دکتر نراقی در گذشته نشان میدهد که وی برای اصلاح رژیم پهلوی هیچ وقت راه انقلابی را نمیپسندید. احسان نراقی خود در این زمینه چنین میگوید: «من هیچ وقت نه در گذشته و نه در حال حاضر، اعتقادی به روشهای انقلابی نداشتهام. البته میدانستم که مثلا انتخابات آزاد نیست و مایل بودم از راه مطالعه و تحقیق جدی کمک کنم تا رژیم یک حالت دموکراتیک پیدا کند. لااقل رهبران و مسئولان کشور از واقعیتها اطلاع داشته باشند». [۲۷]
رسولی، مرتضی، ساختار ارتش و ساواک و ناکارآمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی، ص۲۱۸، مجله تاریخ معاصر ایران، س ۶، ش ۲۴، زمستان ۸۱.
۱۷ - زندانی شدن احسان نراقیپس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی مردم ایران و در اوایل سال ۱۳۵۸ (ه. ش)، احسان نراقی توقیف و زندانی شد. که با وساطت استاد شهید مرتضی مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. [۲۸]
رسولی، مرتضی، ساختار ارتش و ساواک و ناکارآمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی، ص۲۵۳-۲۵۵، مجله تاریخ معاصر ایران، س ۶، ش ۲۴، زمستان ۸۱.
احسان نراقی در کتاب خود که آن را در ایام اقامت در اروپا و به زبان انگلیسی منتشر نمود، شهید مطهری را تکریم نموده است. [۲۹]
رسولی، مرتضی، ساختار ارتش و ساواک و ناکارآمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی، ص۲۵۳، مجله تاریخ معاصر ایران، س ۶، ش ۲۴، زمستان ۸۱.
۱۷.۱ - ابراهیم یزدی عامل زندان بار دومبرای بار دوم هنگامیکه تمام امور مربوط به خروج از کشور را به اتمام رسانده بوده و با همکاری بنی صدر اجازه خروج را دریافت نموده بود، هنگام سوار شدن به هواپیما بازداشت و در اوین زندانی گردید. که البته به جای زندان وی را در بهداری بیمارستان و با در اختیار گذاشتن اتاق و دیگر امکانات حبس نمودند. وی عامل اصلی بازداشت خود را در مرتبه دوم، ابراهیم یزدی میداند که در دولت بازرگان وزارت خارجه را بر عهده داشت و بعد از آن با حفظ روابطش با انقلابیون خود را به عنوان رقیب اصلی بنیصدر مطرح نموده بود و از این میترسید که مبادا نراقی سخنان شاه را در مورد وی یا از وابستگی تنگاتنگش با محافل امریکایی سخنی به میان آورد. [۳۰]
رسولی، مرتضی، ساختار ارتش و ساواک و ناکارآمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی، ص۲۶۸-۲۷۰، مجله تاریخ معاصر ایران، س ۶، ش ۲۴، زمستان ۸۱.
احسان نراقی بعد از بیست روز اقامت در بهداری زندان اوین، به بخش عمومی زندان منتقل گردید. بالاخره وی پس از تحمل چهار ماه و ده روز حبس از زندان آزاد میشود و در کتاب از کاخ شاه تا زندان اوین یکی از اسناد و دلایل آزادی خویش را شنودهای ساواک و ضبط آنها از جریان مکالمات و جلسات وی با شاه بوده است که عامل ارزشمندی برای دفاع وی در دادگاه انقلاب به شمار رفته است و با توجه به آن قضات دریافته بودند که وی علیرغم داشتن مراودات زیاد با دربار همواره استقلال فکری خویش را حفظ نموده و هیچ گاه به فرمان مطلق رژیم عمل نکرده است. دادگاه علاوه بر حکم آزادی احسان نراقی، مجددا رابطه وی را با دانشگاه برقرار نموده و دستور پرداخت پنج سال حقوق گذشته وی را نیز که توسط کمیتههای انقلاب مسدود شده بود، صادر کرد. [۳۱]
رسولی، مرتضی، ساختار ارتش و ساواک و ناکارآمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی، ص۴۹۷-۴۹۸، مجله تاریخ معاصر ایران، س ۶، ش ۲۴، زمستان ۸۱.
۱۷.۲ - بعد از حادثه حزب جمهوریبار سوم هم چند روز بعد از انفجار بمب در حزب جمهوری اسلامی به اتهام همکاری با دفتر بنیصدر، در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت شده است که پس از حدود ۱۵ ماه تحمل حبس از تمامی اتهامات از جمله همکاری با ساواک، ارتباط با بنیصدر و... تبرئه شد. [۳۲]
نبوی، سید ابراهیم، در خشت خام، ص۲۸۰، تهران، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹، چاپ اول
احسان نراقی اکنون در قید حیات بوده و در کشور به زندگی روزمره و فعالیتهای علمی و پژوهشی مشغول میباشد. ۱۸ - پانویس
۱۹ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احسان نراقی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۱۷. ردههای این صفحه : تراجم | جامعه شناسان ایرانی | درگذشتگان سده 14 (شمسی) | رجال سیاسی عصر پهلوی | مشروطه خواهان | مقالات پژوهه
|